كلامي گهربار از مولا علي عليه السلام
مرحوم حضرت آیت الله حاج شیخ محمد علی شرعی در اسفند ماه 1314 خورشیدی در داراب فارس دیده به جهان گشود. خانواده معزز آن مرحوم بهخاطر تقوی و عشق و علاقه به اهل بیت (علیهم السلام) از محبوبیت خاصی میان اهالی داراب برخوردار بود. پدرش مرحوم آیت الله حاج شیخ غلامحسین شرعی شیرازی که از علمای بزرگ و مبارز آن نواحی محسوب میشد تحصیلات خود را در نجف ادامه داده بود و پس از بازگشت به ایران ابتدا در داراب و بعد از چندی در قم ساکن گردید.
آیت الله حاج شیخ محمدعلی شرعی در پنج سالگی شروع به آموختن قرآن کرد و پس از آن گلستان سعدی و بخشی از کلیله و دمنه را نزد مرحوم حاج شیخ علی انصاری «دشتی» فرا گرفت. سپس شرح امثله و صرف میر را نزد مرحوم حجةالاسلام والمسلمین آقا سید محمود یثربی آموخت. با تشویق و ترغیب پدر دانشور خود تمام نصاب الصبیان و تهذیب المنطق را حفظ کرد و عموم مطالب صمدیه و الفیه را نیز به خاطر سپرد سپس سیوطی را نزد حاج شیخ احمد زرندی و حاج شیخ حسین مؤمن شیرازی فرا گرفت و بخشی از مغنی را نزد آقای ربانی خراسانی که از شاگردان مبرز مرحوم ادیب نیشابوری بود و معانی و بیان را از حاج شیخ رحمةالله فشارکی آموخت.
ایشان طی سالهای تحصیلی خود با بسیاری از شخصیتهای علمی و سیاسی مراوده و دوستی داشتند که از آن جمله میتوان به حضرات آیات احمدی میانجی، سیدمهدی روحانی، راستی کاشانی، مظاهری اصفهانی، عندلیب شیرازی، شیخ حسین امراللهی و مرحوم آیت الله صدرالدین حائری شیرازی و برادر ایشان آیت الله محیالدین و نیز آیت الله مجدالدین محلاتی اشاره کرد. دامنه ارتباطات مردمی آیت الله شرعی تا اقصی نقاط کشور گسترده است.
در بررسی خدمات گوناگون آیت الله شرعی باید مجموعه آنها را در دو دوره قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مورد توجه قرار داد. اعتقاد راسخ وی به حقانیت مکتب اهل البیت (علیهم السلام) و پیروزی حق بر باطل در فرجام امور، رویکردی آینده شناسانه را به وی ارزانی داشته که براساس آن به بسیج تمامی نیروها و امکانات جامعه برای اعتلای کلمه حق و امحای باطل کوشیده است و در راه تحقق آرمانهای الهی و حفظ و گسترش ارزشهای دینی به انجام هر گونه خدمت و قبول هر رنج و مصیبتی دل میسپارد. زندانی شدن در زندانهای ساواک، تلاش در هماهنگ سازی نیروهای طرفدار حق، ایجاد امکانات رفاهی و آموزشی برای آحاد مردم، تشویق و ترغیب قشرهای گوناگون به دفاع از اسلام و انقلاب اسلامی، شهادت فرزندش حجةالاسلام شهید محمدتقی شرعی در جبهههای جنگ تحمیلی و… مجموعهای از عملکردهای باورمند وی را نشان میدهد. بارزترین ویژگی آیت الله شرعی را باید در امیدواری و امیدبخشی نسبت به تحقق وعدههای الهی دانست و ظلم ستیزی وی را نیز همدوش آن دید.
در سال 1370 حضرت آیت الله شرعی “مؤسسه پژوهش و مطالعات عاشورا” را در مشهد مقدس تأسیس کرد. این مؤسسه که با انجام بیش از هشتاد پروژه تحقیقاتی خرد و کلان یکی از فعالترین دفاتر پژوهشی کشور در حوزه علوم انسانی است در کارنامه خود کارکرد بیش از یکصد و هفتاد نفر از اساتید حوزه و دانشگاه را طی یک دهه نشان میدهد. پژوهشکدههای معارف، جغرافیا، آیندهشناسی، ادبیات و هنر از دفاتر اقماری این مؤسسه بودند که با تلاش پژوهشگران خویش به احیای تراث ادبی و دینی و نقد و نظر در حوزه جغرافیای انسانی و آیندهشناسی ایران و جهان مبادرت میورزید. هزاران برگه تحقیقاتی بههمراه دهها مقاله و کتاب از خروجیهای علمی این مؤسسه محسوب میشود. اهتمام حضرت آیت الله شرعی به ایجاد زیرساختهای علمی و فرهنگی و تهیه راهبردهای اجرایی در حفظ و نشر معارف علوم موجب پدید آمدن «کانون تفکر» در مؤسسه پژوهش و مطالعات عاشورا گردید. اعضای این کانون که بهطور موازی با شورای عالی پژوهش به تشکیل جلسه میپردازند از مبرزترین اساتید حوزه و دانشگاه میباشند. پایگاه اینترنتی این مؤسسه برای پاسخگویی مستدل به شبهات معاندین مکتب علوی در شرف ایجاد است.
………………………………………….
منبع: خبرگزاری تسنیم https://www.tasnimnews.com
حتما می دانید که در ماجرای جنگ خندق، به پیشنهاد سلمان پیرامون شهر خندق کندند. هر گروهی می خواست سلمان با آن ها باشد؛ مهاجران می گفتند: سلمان با ماست. انصار می گفتند: او از ماست. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «سلمانُ منّا اهلَ البیت».
جابر نقل می کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «همانا اشتیاق بهشت به سلمان، بیش از اشتیاق سلمان به بهشت است و بهشت به دیدار سلمان، عاشق تر از دیدار سلمان به بهشت است».
وسعت و عمق آگاهی های سلمان به حدی بود که برای هرکس قابل هضم نبود. امام صادق علیه السلام فرمودند: «رسول خدا (ص) و علی (ع) اسراری را که دیگران قدرت تحمل او را نداشتند به سلمان می گفتند و او را لایق نگهداری علم مخزون و اسرار می دانستند از این رو یکی از القاب سلمان “محدث” بود». همچنین سلمان دارای علم بلایا و منایا (حوادث آینده) بود.
می پرسند: با این که اسلام در عصر خلافت خلیفه دوم وارد ایران شد، چرا اکثریت قاطع مردم ایران شیعه ی حضرت علی علیه السلام هستند؟!
در پاسخ باید گفت: عوامل متعددی سبب این گرایش است از نخستین عوامل این گرایش، وجود سلمان در مدائن و رفت و آمد او به کوفه و حوالی آن و حتی اصفهان و … بود. سلمان پیام آور اسلام ناب، منادی تشیع و نویدبخش مذهب اهل بیت علیهم السلام بود و اکثر ایرانیان این ندا و نوید را شنیدند و پذیرفتند.
چه خوب است اگر آن سرسپردگی و ولایت پذیری سلمان در ما هم باشد. سلمان چشمش به دهان مولایش بود. هیچ وقت هم در مقابل ظلم سکوت نکرد. اگر خون ایرانی در رگ های ما جریان دارد، ما هم باید مثل سلمان باشیم. ایرانی مسلمان، یک انسان بصیر و مومن و عاشق است که گوش می کند ببیند رهبرش چه می گوید. ساعت ما باید به وقت ساعت رهبرمان تنظیم باشد درست مثل سلمانم!
(محمدتقی زهیری.ماهنامه فرهنگی-اجتماعی قدر)
آیت الله محمدرضا مهدوی کنی متولد ۱۴ مرداد ۱۳۱۰ روحانی شیعه،سیاستمدار ایرانی و ریاست مجلس خبرگان رهبری بود.او دبیر کلی جامعه روحانیت مبارز(مهمترین حزب اصولگرای ایران)را بر عهده داشت.وی پیش از انقلاب ۱۳۵۷ از روحانیون مخالف حکومت پهلوی بود و پس از انقلاب یکی از ۵ روحانی بود که هستهٔ اصلی شورای انقلاب را تشکیل میدادند.پس از آن به عنوان وزیر کشور انتخاب شد و در همین دوره از سوی آیت الله خمینی مامور به تشکیل کمیتههای انقلاب و ساماندهی آن ها شد.
از ایشان تاکنون آثار ذیل منتشر شده است:
آیت الله مهدوی کنی پس از پیروزی انقلاب سمتهای مختلفی را عهدهدار بودهاند که از جمله آنها میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
آیت الله مهدوی کنی، حدود پنج ماه قبل روز چهارشنبه ۱۴ خرداد ۹۳ پس از شرکت در مراسم سالگرد فوت آیتالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی، بر اثر عارضه قلبی به کما رفته و در بیمارستان بهمن تهران بستری بودند و صبح روز سهشنبه، ۲۹ مهرماه ۱۳۹۳ در ساعت ۹ صبح در بیمارستان رجایی، در ۸۳ سالگی درگذشتند.
امام علی علیه السلام: « العلماء باقون ما بقی الدّهر»
روحش شاد و یادش گرامی باد!
جلوه ی مقام معظم رهبری در کلام بنیان گذار نظام اسلامی از شکوه ویژه ای برخوردار است. ایشان در جایی خطاب به مقام معظم رهبری فرمودند: « جناب عالی را یکی از بازوهای توانای جمهوری اسلامی می دانم و شما را چون برادری که آشنا به مسائل فقهی و متعهد به آن هستید و از مبانی فقهی مربوط به ولایت فقیه جداً جانب داری می کنید، می دانم. »
حضرت امام در ادامه از ایشان به عنوان خورشیدی درخشان یاد کردند و فرمودند: « در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلامی، از جمله افراد نادری هستید که چون خورشید روشنی می دهید. » (صحیفه ی نور.ج20.ص173)
حضرت امام بعد از ترور مقام معظم رهبری توسط منافقین دین ستیز فرمودند: « دشمنان انقلاب با سوء قصد به شما که از سلاله ی رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم و خاندان حسین بن علی علیه السلام هستید و جرمی جز خدمت به اسلام و کشور اسلامی ندارید و سربازی فداکار در جبهه ی جنگ و معلمی آموزنده در محراب و خطیبی توانا در جمعه و جماعات و راهنمایی دلسوز در صحنه ی انقلاب می باشید، میزان تفکر سیاسی خود و طرف داری از خلق و مخالفت با ستمگران را به ثبت رساندند. اینان با سوء قصد به شما عواطف میلیون ها انسان متعهد را در سراسر کشور؛ بلکه جهان جریحه دار نمودند. » (صحیفه ی نور.ج15.ص41)
(به نقل از همره خورشید.جمعی از نویسندگان مؤسسه ی اندیشه ی سبز ثقلین)
کور باد چشمی که بدخواه علی است
راه خوشبختی فقط راه علی است
« أللّهمّ احفظ قائدنا الإمام خامنه ای بحقّ المهدی علیه السّلام »
مقامات و کمالات معنوی جناب شیخ رجب علی خیاط (نکوگویان) برای هرکس که او را از نزدیک می شناخت یا پای صحبت آشنایان او نشسته ، نیازی به توضیح ندارد . اما اصلی ترین سئوال این است که ایشان چگونه به این جایگاه والای انسانی دست یافت ؟
حجت الاسلام و المسلمین سید محمد علی میلانی ( فرزند آیت الله سید محمد هادی میلانی ) که در دیدار جناب شیخ با پدرشان حضور داشتند ، یک واقعه را از زبان شیخ چنین تعریف می کنند :
« در ایام جوانی ، دختری رعنا و زیبا از بستگان ، دل باخته ی من شد و سرانجام در خانه ای خلوت مرا به دام انداخت . با خود گفتم : رجب علی ! خدا می تواند تو را خیلی امتحان کند . بیا یک بار تو خدا را امتحان کن و از این حرام آماده و لذت بخش ، به خاطر خدا صرف نظر کن . »
سپس به خداوند عرضه داشتم :
« خدایا ! من این گناه را برای تو ترک می کنم ، تو هم مرا برای خودت تربیت کن . »
آن گاه دلیرانه ؛ هم چون حضرت یوسف علیه السلام در برابر گناه ، مقاومت می کند و از آلوده شدن دامن به گناه ، اجتناب می ورزد و به سرعت از دام خطر می گریزد .
این کفّ نفس و پرهیز از گناه ، موجب بصیرت و بینایی ایشان می گردد . دیده ی برزخی ایشان روشن می شود و آن چه را که دیگران نمی دیدند و نمی شنیدند ، می دید و می شنید ؛ به طوری که چون از خانه خود بیرون می آمد ، بعضی افراد را به صورت واقعی خود می دید و برخی اسرار برای ایشان کشف می شد .
از جناب شیخ نقل شده است که فرمود :
« روزی از چهار راه مولوی و از مسیر خیابان سیروس به چهار راه گلوبندک رفتم و برگشتم ، فقط یک چهره ی آدم دیدم ! »
( کیمیای محبت . محمد محمدی ری شهری . صص 85 - 84 )
ایشان خیلی به من احترام می گذاشتند و خیلی اهمیت می دادند . هیچ حرف بد یا زشتی به من نمی زدند … حتی در اوج عصبانیت هرگز بی احترامی و اسائه ی ادب نمی کردند . تا من نمی آمدم سر سفره ، خوردن غذا را شروع نمی کردند ، به بچه ها هم می گفتند صبر کنید تا خانم بیاید .
( به نقل از همسر امام خمینی رحمه الله علیه . مجله ی حفیظ خانواده )
” ايشان آن قدر مهربان بودند كه خدا مي داند . عاطفه و مهر عجيبي بين ما بود و در بين حرف هايشان از عرفا و مقربان درگاه خداوند و اولياي خدا حرف مي زدند و بدون اين كه مستقيماً با من حرف بزنند به صورت مثال هاي ساده و پرمعنا مرا به تقوا و فضيلت دعوت مي كردند . اگر من از مسائل مادي دنيا حرفي مي زدم و شكايت مي كردم با صداي آرامي اين شعر را برايم مي خواندند:
اگر لذّت ترك لذّت بداني
دگر لذّت نفس ، لذّت نخواني
(راوی : همسر شهيد مطهری)
حضرت علامه آیت الله حسن زاده ی آملی در خاطراتشان این گونه نقل کرده اند:
روزی از روزهای زمستان که برف سنگین و سهمگین تماشایی آن،کوی و برزن را هموار کرده بود برای حضور در مجلس درس حضرت استاد شعرانی دو دل بودم،هم به لحاظ مراعات حال استاد و منزل آن جناب و هم به لحاظ کسوت و وضع طلبگی خودم که کوس «عاشقان کوی تو،الفقر فخری » می زدم،بالاخره روی شوق فطری و ذوق جبلّی به راه افتادم و برهه ای از زمان بر در سرایش مکث کردم و با انفعال،حلقه بر در زدم.
چون به حضورش مشرف شدم عذرخواهی کردم که در چنین سرمای سوزان مزاحم شدم.فرمودند:” از مدرسه تا بدین جا آمده ای آیا گدایان روزهای پیش که در کنار خیابان ها و کوچه ها می نشستند و گدایی می کردند،امروز را تعطیل کرده اند؟ “.عرض کردم: بازار کسب و کار آنان در چنین روزهای سرد،گرم است.فرمودند:” گداها دست از کارشان نکشیدند،ما چرا تعطیل کنیم و گدایی نکنیم…؟ “.
(زندگی نامه ی آیت الله حسن زاده آملی.محسن برزگر)
یک وقت بدون اطلاع وارد محله ای برای دیدن خانواده ی شهیدی شدیم.دیدیم محله پر از جمعیت است و برای ورود مقام معظم رهبری ، گاو و گوسفند آماده کرده اند.آقا با دیدن صحنه ناراحت شدند و فرمودند:«مگر نگفتم مزاحم مردم نشوید و دیدار من بدون اطلاع قبلی باشد؟».ما عرض کردیم:آقا ! از دفتر اطلاع نداده اند.بالاخره وارد منزل پدر شهید شدند و فرمودند:«بگو ببینم چه کسی آمدن مرا به شما اطلاع داده است؟آیا از دفتر اطلاع داده اند؟»پدر شهید عرض کرد:نه آقا ! من دیشب حاج آقا روح الله را در خواب دیدم.پسرم علی رضا نیز در کنار امام رحمه الله علیه نشسته بود.امام رو به من کردند و فرمودند:«فلانی! فرداشب مهمان عزیزی داری! از مهمانت پذیرایی کن».گفتم: مهمان کیست؟فرمودند:«رهبر مهمان شماست».با تعجب گفتم:رهبر می خواهد به خانه ی ما بیاید؟پسرم گفت:بله بابا ! رهبر می خواهد به خانه ی ما بیاید.از ایشان پذیرایی کنید.
(همره خورشید.جمعی از نویسندگان.به نقل از حجت الاسلام والمسلمین احدی)
برق غضبی كه چشم رهبر دارد
گويا كه بنای فتح خيبر دارد
دور و بر اين ديار پرسه نزنيد
اين مملكت فاطمه (س) حيدر (ع) دارد
اخلاص: امام با آن همه زهد و تقوی و پاک دامنی که زبان زد خاص و عام بود هیچ گاه حتی برای یک مورد هم ندیده و نشنیده ایم که امام خویش را بستاید و بعضی افراد ساده لوح برای این که به دیگران بقبولانند که ما چه قدر خوب هستیم و دنیای نیستیم به خود حالت تأمل و تفکر گرفته و چشم به آسمان دوخته و آه می کشند. امام همیشه از این نوع رفتار شدیداً متنفر بوده و به این افراد که می خواستند بفهمانند که بله ما هم اهل دل و معرفت هستیم امام به آن ها می فرمود (موفق باشید یا الان وقت این حرف ها نیست)
آگاهی و علم امام: علوم مختلف اند و امام به دنبال معلوماتی می رفتند که بیشتر هدایت انسان ها را تضمیمن می کند، امام در جنبه ی فقاهت اعلم بودند و فهرست ارزش علمی تنها در جنبه ی فقاهت اینهاست: 1 – لغت شناسی 2 – علم صرف و نحو 3 – معانی بیان 4 – علم کلام 5 – علم درایت 6 – علم رجال 7 – سیره و… علاوه بر این ها در علوم دیگر اسلامی از قبیل فلسفه و عرفان نیز مدارج بلندی را پیموده اند.
جهاد و حرکت امام: امام با این همه اخلاص و علم هیچ گاه خود را در حصار زهد و در بند علم نیاورده و در این فکرها بودند که چگونه باید علم خود را در فتنه ها و حوادث برای توده ها ظاهر سازد. امام علی رغم همه مشکلات و تهدیدها راه خود را انتخاب می کرد ند، راه آزاد زیستن و یا با شرف مردن که راه همه انبیاء است و روشنگری را ابراهیم وار بر دوش خود حمل می کردند و از منزل به فیضیه و از آن جا به حرم و به خیابان و به منزل علماء می رفتند و سخنرانی های پیاپی و اعلامیه و حرکت دادن مردم در برابر ظلم را آغاز كرده و رنج تبعید و زندان و شهادت فرزند را به دوش می کشيدند.
شرح صدر امام: «فمن یرد الله إن یهدیه یشرح صدره للاسلام »کسی را که خداوند اراده می کند و او را هدایت فرماید سینه اش را برای اسلام باز می کند. نقش رهبری و تصمیم گیری های مقام رهبری بسیار مهم است و دشمان از همین ناحیه ضربه هایی وارد می کنند. تلاش برای منحرف کردن اذهان عمومی مردم از گرایش به رهبری مملکتی امام و رو در رو قرار دادن امام با سایر علما و قدرت طلبی دینی که دشمنان این ها را انجام می دادند تا ضربه بر پیکره جامعه ی اسلامی وارد کنند. و هم چنین از طریق اهانت و انتسابات بی مورد و پاره کردن عکس و.. که تا شاید امام به میدان مبارزه و هل من مبارز طلبیدن بیاید ولی در تمامی این پیشامدها نه تنها امام سوژه به دست دشمن نمی دادند بلکه با شرح صدر و تأمل و اندیشه با همان فن حریف، دشمن را از پا در می آوردند.
اطمینان امام: امام در تمام فراز و نشیب ها و سختی های زندگی خود حتی یک لحظه دچار اضطراب و تزلزل نگردیده اند و همیشه جازم و مصمم بوده اند. امام همانند کوهی استوار نه تنها ذره ای مضطرب نبوده بلکه باعث سکون خاطر و اطمینان سایرین گردیده اند. آنان که خداوند را با تمام وجود دریافته و حجاب ها و پرده ها را با بصیرت و عمل برداشته و به حد باور و یقین رسیده اند این گونه بوده اند.
یکی از دوستان می گفت : یک روز که مقام معظم رهبری به کوه های اطراف تهران رفته بودند با دختر و پسری دانشجو برخورد می کنند که از حیث ظاهر وضع مناسبی نداشتند و تصور می کردند که آقا دستور دستگیری آن ها را خواهد داد. ولی بر خلاف تصور آن دو ، مقام معظم رهبری با آن ها احوال پرسی و از شغل و فامیل بودنشان سوال کردند. آن پسر وقتی با خلق زیبای آقا مواجه شد واقعیت را گفت که ما دوست هستیم. آقا ابتدا درباره ی ورزش با آنان صحبت کردند و بعد هم فرمودند: بد نیست صیغه ی محرمیت میان شما برقرار شود و شما باهم ازدواج کنید و به آن ها بیشنهاد دادند که اگر مایل بودند در فلان تاریخ بیایند تا شخصاًعقدشان را بخواند. آن دو خداحافظی کردند و رفتند و بعد از مدتی طبق قرار همراه خانواده ی خود به محضر آقا رسیدند و آقا عقد آن ها را جاری کردند.
(ط.ع). به نقل از آب.آیینه.آفتاب