امشب مهمان عزیزی داری !
یک وقت بدون اطلاع وارد محله ای برای دیدن خانواده ی شهیدی شدیم.دیدیم محله پر از جمعیت است و برای ورود مقام معظم رهبری ، گاو و گوسفند آماده کرده اند.آقا با دیدن صحنه ناراحت شدند و فرمودند:«مگر نگفتم مزاحم مردم نشوید و دیدار من بدون اطلاع قبلی باشد؟».ما عرض کردیم:آقا ! از دفتر اطلاع نداده اند.بالاخره وارد منزل پدر شهید شدند و فرمودند:«بگو ببینم چه کسی آمدن مرا به شما اطلاع داده است؟آیا از دفتر اطلاع داده اند؟»پدر شهید عرض کرد:نه آقا ! من دیشب حاج آقا روح الله را در خواب دیدم.پسرم علی رضا نیز در کنار امام رحمه الله علیه نشسته بود.امام رو به من کردند و فرمودند:«فلانی! فرداشب مهمان عزیزی داری! از مهمانت پذیرایی کن».گفتم: مهمان کیست؟فرمودند:«رهبر مهمان شماست».با تعجب گفتم:رهبر می خواهد به خانه ی ما بیاید؟پسرم گفت:بله بابا ! رهبر می خواهد به خانه ی ما بیاید.از ایشان پذیرایی کنید.
(همره خورشید.جمعی از نویسندگان.به نقل از حجت الاسلام والمسلمین احدی)