تأثیر امر به معروف و نهی از منکر اهل بیت امام پس از عاشورا
وجود مقدس حسین بن علی علیه السلام در این نهضت عملاً یک آمر و ناهی از منکر بودند و بعد از شهادت ایشان اهل بیت بزرگوارشان به عنوان یک گروه امر به معروف و نهی از منکر درآمدند و تا پایان این ماجرا هر جا که بودند امر به معروف و نهی از منکر کردند. آن ها هرگز به صورت یک جمعیت شکست خورده درنیامدند. آن ها هم مثل خود اباعبدالله علیه السلام پایان کار را زنده ماندن یا کشته شدن نمی دانستند که بگویند مطلب این بود که حسین علیه السلام زنده بماند و به خلافت برسد یا حداقل در گوشه ای برود زندگی کند، پس حالا که کشته شد مطلب تمام شد؛ نه، آن ها دنبال همان هدف حسینی بودند. کشته شدن اباعبدالله علیه السلام از یک نظر برای آن ها آغاز کار بود نه پایان کار. تا آخرین لحظه تبلیغ کردند، نهی از منکر و امر به معروف کردند، دعوت به اسلام کردند.
می دانیم که روز عاشورا وضع به چه منوال بود و شب یازدهم را اهل بیت پغمبر چگونه گذراندند. روز یازدهم جلادهای ابن زیاد می آیند اهل بیت علیهم السلام را سوار شترهای بی جهاز می کنند و حرکت می دهند و شب دوازدهم را شاید تا صبح یکسره با کمال ناراحتی روحی و جسمی طی طریق می کنند و همان روز پیش از ظهر وارد شهر کوفه می شوند. وقتی وارد مجلس ابن زیاد می شوند بعد از آن همه شکنجه های روحی و جسمی چه حالتی دارند! حضرت زینب سلام الله علیها را وارد مجلس می کنند. عده ای از زن های اصحاب دور حضرت را گرفتند و ایشان در وسط زن ها وارد مجلس ابن زیاد شدند ولی سلام نکردند، اعتنا نکردند. ابن زیاد از این که ایشان احساس مقاومت کردند ناراحت شد. سلام نکردن حضرت زینب سلام الله علیها معنایش این است که هنوز اراده ی ما زنده است، هنوز ما به شما اعتماد نداریم، هنوز هم روح حسین بن علی علیه السلام در کالبد زینب سلام الله علیها می گوید: «هیهات من الذّله». ابن زیاد از این بی اعتنایی ناراحت شد. گفت: «مَن هذه المُتَکبّرَه» با «مَن هذه المُنَتکّرَه»؟: این متکبر یا این ناشناس کیست؟ کسی جواب نداد. بار دوم و سوم سئوال کرد. بالاخره زنی جواب داد: «هذِه زینبُ بِنتُ علیّ بن أبی طالب». ابن زیاد با زخم زبان گفت: «ألحمدُ لله الّذی فَضَحَکُم و أکذَبَ أحدوثَتَکُم»: خدا را شکر می کنم که شما را رسوا و دروغتان را آشکار کرد.
حضرت زینب در کمال جرأت و شهامت فرمودند: «أالحمدُلله الّذی أکرَمنا بالشّهادَه»: خدا را شکر می کنم که افتخار شهادت را نصیب ما کرد. خدا را شکر می کنم که این تاج افتخار را بر سر برادر من گذاشت. خدا را شکر می کنیم که ما را از خاندان نبوت و طهارت قرار داد. بعد در آخر فرمودند: «إنّما یفتَضحُ الفاسقُ و یکذِبُ الفاجرُ و هو غیرُنا».
این مقدار شهامت و شجاعت و ایمان عملی! این امر به معروف و نهی از منکر است و این تازه یک درجه و یک مرحله ی آن است. از این بالاتر خطبه ی بسیار غرّاء حضرت زینب سلام الله علیها در مجلس یزید بن معاویه است. نزدیک یک ماه است که حضرت در چنگال دشمنان اسیر است و حداکثر زجری را که به یک اسیر می دهند به او داده اند ولی ببینید در مجلس یزید چه کرده است!
(حماسه حسینی.شهیدمطهری)