دو صفحه ی تاریخ کربلا
حادثه ی عاشورا و تاریخچه ی کربلا دو صفحه دارد: یک صفحه ی سفید و نورانی و یک صفحه ی تاریک و سیاه و ظلمانی. اما صفحه ی سیاه و تاریکش از آن نظر سیاه و تاریک است که در آن فقط جنایت بی نظیر و یا کم نظیر می بینیم. نمی گویم جنایتی مثل کربلا در دنیا وجود نداشته است ولی می توانم بگویم در مشرق زمین وجود نداشته است. از این نظر حادثه ی کربلا یک جنایت و یک تراژدی است، یک مصیبت است. این صفحه را که نگاه می کنیم در آن کشتن بی گناه می بینیم، کشتن جوان می بینیم، کشتن شیرخوار می بینیم، آب ندادن به یک انسان می بینیم. وقتی حادثه را از جنبه ی جنایی نگاه کنیم، آن که می خورد قهرمان نیست، او بیچاره ی مظلوم است. قهرمان در این نگاه یزید بن معاویه است، عبیدالله بن زیاد است، شمر بن ذی الجوشن است.
اما در صفحه ی سفید آن دیگر قهرمان، پسر معاویه نیست، پسر زیاد نیست، شمر نیست. در آن جا قهرمان امام حسین علیه السلام است. در آن صفحه دیگر جنایت نیست، بلکه حماسه است، افتخار و نورانیت است، تجلی حقیقت و انسانیت است، تجلی حق پرستی است. این صفحه را که نگاه می کنیم می گوییم بشریت حق دارد به خودش ببالد اما وقتی صفحه ی سیاهش را مطالعه می کنیم می بینینم بشریت سرافکنده است و خودش را مصداق این آیه می بیند که می فرماید: « قالوا أتجعل فیها من یفسد فیها و یفسک الدّماء و نحن نسبّح بحمدک و نقدّس لک ».
(حماسه حسینی.استاد مرتضی مطهری)