دل نوشته ای تقدیم به شهید قهرمان؛ محسن حججی
شهید سرافراز و قهرمان خوش آمدی!
چه زیبا و دلاورانه در راه دفاع از حریم اهل بیت علیهم السلام جان بازی کردی و جان شیرین خود را فدای عمه سادات نمودی.
شهید قهرمان!
به وطنت خوش آمدی اما چه قدر دیر!
خیلی وقت است که منتظرت هستیم؛ منتظر استقبال پرشور و بی نظیر و قدردانی از رشادت و صلابت پاسدار وطن.
هرچند نه با کلام و نه در عمل نمی توان آن گونه که شایسته است از تو سپاسگزاری نمود اما
برادر عزیز شرمنده ایم …
شرمنده علی کوچکت، شرمنده پدر و مادرت، شرمنده همسرت …
هرچه فکر می کنم نمی توانم باور کنم که چرا در دعاهایت به خداوند گفتی که شهادت بدون درد نمی خواهم!
چه قدر روحت بزرگ بود که این گونه دعا می کردی!
اما بالاخره آمدی…
آمدی و دوباره کوچه پس کوچه های شهر بوی عشق و شهادت گرفت.
و چه خوب زمانی آمدی؛ هفته دفاع مقدس، ماه محرم و ایام سوگواری سید و سالار شهیدان.
تقارن این همه زیبایی اتفاقی نیست!
حقاً که شعار «لبیک یا حسین علیه السلام» را به معنای واقعی تفسیر نمودی …
برادر دلاورم دعایمان کن!
دعایمان کن که هیچ گاه رشادت ها و جان فشانی های شما را از یاد نبریم و شرمنده تان نباشیم …
(دل نوشته مدیر وبلاگ به مناسبت بازگشت شهید محسن حججی)