روزشمار محرم (روز اول: حُر رفت...)
29 شهریور 1396 توسط مدرسه علميه حضرت فاطمه الزهراء سلام الله عليها آمل
حُر آمد و ايستاد روبروي امام حسين عليه السلام شرمنده و نگران.
گفت: من هماني هستم كه جلوي برگشتن تو را گرفتم و مجبورت كردم بيايي اين جا.
من فكر نمي كردم پيشنهاد تو را قبول نكنند و بخواهند با تو بجنگند.
اگر مي دانستم كار مي كشد به اين جا، هيچ وقت جلويت را نمي گرفتم.
حالا مي خواهم از كاري كه كردم توبه كنم. توبه من قبول مي شود؟
امام انگار خوشحال شده باشد فرمودند: «به خدا توبه ات قبول مي شود. حالا پياده شو!»
حُر كه بيشتر از اين تحمل شرمندگي نداشت گفت: من سواره باشم بهتر است. حالا اجازه بده سوار بجنگم كه بالاخره همه ما مجبوريم پياده بشويم!
امام هم فرمودند: «خدا رحمتت كند، هرطور خودت مي خواهي.»
و حُر رفت سمت سپاه كوفه …