دلتنگ دوران طلبگی
. ✤﷽✤
#مازندران
کاش روزای دلتنگی بارونی بود
دلتنگ چی؟
الان میگم بهت:
یه وقتایی نگاه می کنی به پشت سرت و می بینی
اوه، چه راه درازی اومدم
اول راه که بودم مدام دستم رو سایه بون چشمام می کردم که ببینم کی می رسم
ببینم چقدر راه مونده تا مقصد
یه نگاه به ساعت
یه نگاه به مسیر جلوی رو
اگر مسیرت درست باشه و با تمام علاقه طی کرده باشی
اون آخرا
که مقصد نزدیک میشه
یه حالی داره، عجیب
یه چیزی از جنس خوشحالی رسیدن به مقصد و دلتنگی مسیر طی شده
این حال این روزای منه
روی لبم لبخنده و ته دلم قند آب میشه
اما اشکام آماده سرازیر شدنه
بی دلیل، دلیل می سازه برا اشک
پنج، شش سال تموم اومدیم و رفتیم
با سختی درسا سروکله زدیم
با استرس امتحانای متمرکز اشک ریختیم
با هول و اضطراب کرونا دست و پنجه نرم کردیم
چه مراسمایی که غم بود یا شادی کنارهم گذروندیم
گذشت و گذشت
تا رسیده به دوهفته ی آخر
راستش این روزا خیلی دلتنگم
چند واحدی بیشتر ندارم
اما مدام چشمام دنبال رفیقامه
دلم میخواد پیشم باشن
ازم دور نشن
بدونم کجان
بدونم کجا میرن
کی میرن
چیکار میخوان بکنن
دلم میخواد همه چیز مثل سالهایی که باهم بودیم ادامه پیداکنه
اما این مارپیچ دنیا
کی میدونه چی برامون لقمه گرفته
کدوممون کجا قراره باشیم
ما که با مولامون عهد بستیم جایی که میخواد باشیم
حالا کجا قسمتمون باشه
اَمون از این دنیای زودگذر
که هرچی دست و پا بزنی التماسش کنی
بهت میگه
بگذار و بگذر
و سخته این دلبستگی ها و جداشدن ها
القصه
یه سال پنجمیم که از حالا
دلم برای کلاس با رفقام و استادام تنگ شده
شاید این دوهفته سرکلاس مدام اشک بریزم
شایدم تو راه خونه…
این آفتاب که از این پنجره ها می تابه
آشنای دلنشینی شده بود واسم
و صدای خنده هامون سرکلاس اصول و فقه و…
بدجور می پیچید به دست و پای کلمات ثقیل و عبارات ناملموس قُدما و نَوابغ
من که قرار نبود مجتهد بشم
من عاشق مقلد بودم امام خامنه ای ام.
درسای اخلاق رو دوست داشتم با نگاه آرامش بخش استادعزیزم
درسای قرآن که عظمت پیام خدارو برام تکرار میکرد.
و کلام و فرق بود که ارزش شیعه دوازده امامی بودن رو بهم فهموند و جایگاه امام و ارزش علمای شیعه رو بهم یاد داد.
و کوتاهیم در برابر نهج البلاغه و صحیفه سجادیه بود که مایه شرمساریم بود.
و دیوان علامه خوندن حاج خانم شیرینی بود که هیچ وقت از ذهنم پاک نمیشه
اونقدر لذت داشت که منم یه نسخه دیوان خریدم
که مثل حاج خانم برم شعرای لهجه شمالی علامه رو بخونم
اما این کجا و آن کجا
آره جونم
چه زود قافله عمر گذشت و داره میگذره
و دیدگان دلتنگ ما از همین حالا
بر قامت این یار دلربایمان، حوزه جانِ جان💘
شلاب گشته
بارالها
شکرت که ما را لایق
این نعمت عظیم گردانیدی
طلبگی را عشق است❤️
✍طلبه سال پنجم، کلیج
#طلبهـنوشت
#اللٰهُمَ_عَجِّلْ_لِوَلیِکَ_الفَرَجْ_بِه_حَقِ_زینَب
#مدرسه_علمیه_فاطمه_الزهراء_س_آمل
HODAhozebanowanAMOL@
