«فصرت ادعوك آمنا و اسئلك مستأنسا لا خائفا ولاوَجِلاً مُدِلاًّ علیك فیما قصدت فیه الیك فان ابطأ عنى عَتَبْتُ بجهلى علیك و لعل الذى أبطأ عنى هو خیرلى لعلمك بعاقبة الامور …»
در این بخش از دعا مى گوییم: پروردگارا لطف و رحمت تو موجب شده كه من با این همه گناه با آرامش خاطر تو را بخوانم و با احساس محبت و انس از تو حاجت بخواهم بى آن كه بیم و هراسى به خود راه دهم در حالى كه مقصودم را عاشقانه و با ناز و كرشمه با تو در میان مى گذارم و اگر حاجتم دیر آید، از روى نادانى با عتاب و خطاب با تو چون و چرا مى كنم با این كه ممكن است دیر شدن اجابت به سود من باشد زیرا سرانجام كارها را تو مى دانى و من از اسرار عالم آگاه نیستم و از آینده چیزى نمى دانم .
هر چند لطف خداوند اقتضا دارد كه ما هیچ گاه از درگاهش نومید نباشیم و همواره با امیدوارى عرض حاجت كنیم ولى باید بدانیم كه لطف او با حكمت و مصلحت همراه است و بسیارى از تقاضاها و حاجت هاى ما به صلاح ما نیست زیرا این عالم، عالم ماده و عالم تضاد و تزاحم است و چه بسیار چیزها كه در محدوده تزاحم و تضاد نه به صلاح ما و نه به صلاح دیگران است و چه بسا در این محدوده امكان وجود ندارد البته خدا دعاى ما را بى پاسخ نمى گذارد و بى درنگ لبیك مى گوید و اگر خواسته ما را نمی دهد ولى براى ما پاداشى بزرگ مقدر مى فرماید و براى روز گرفتارى (روز قیامت) ما ذخیره مى كند.
نخست: خدا را خواندن و او را صدا زدن و اسماء صفاتش را به زبان آوردن. دوم: از او حاجت خواستن. در بعد نخست هیچ دعایى و هیچ ندایى بى پاسخ نمى ماند اما بعد دوم دعا ممكن است گاهى به تأخیر بیفتد .
در این بخش از دعا مى توان به چند نكته اشاره كرد:
الف) ادب دعا كه مبادا لطف و عنایت الهى سبب شود كه ما ادب دعا و ادب حضور را فراموش كرده و در برابر پروردگار خود را طلبكار بدانیم زیرا ما هیچ گونه حقى بر خداوند نداریم كه آن را مطالبه كنیم.
ب) آن كه دعاهاى ما بى پاسخ نمى ماند و وعده الهى به مقتضاى «اذا سئَلَكَ عِبادى عَنّى فإنّى قریبٌ أجیبُ دَعْوةَ الداعِ إذادَعانِ…» عملى خواهد شد.
ج) آن كه مبادا تأخیر در پاسخ سبب نومیدى شود چون بعضى از خواسته هاى ما به صلاح ما نیست و خدا صلاح ما را بهتر مى داند و آن را به آینده موكول مى كند و این آینده ممكن است روز قیامت باشد. چه بسا تقاضایى كه در دنیا عملى نیست زیرا دنیا دار تزاحم است و بندگان خدا گاهى چیزهاى متضاد مى خواهند كه در محدوده این عالم و در جهان ماده قابل تحقق نیست و به قول شاعر:
هر كه نقش خویشتن بیند در آب برزگر باران و گازر آفتاب
………………………………………………………
منبع:http://tebyan.net
سید بن طاووس در كتاب «ألاقبال بالأعمال الحسنه» به سند خویش این دعا را از كتاب دعاى ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید عمرى رضی اللّه عنه نقل كرده که در شبهای ماه رمضان خوانده میشود.
دعای افتتاح از سه بخش کلی تشکیل میگردد که نخستین بخش آن حمد و ثنای الهی میباشد، بسیاری از معارف دینی به زبان حمد و ثنا و تسبیح و راز و نیاز و سوز و گداز بیان میشود. در این بخش واژههای حمد، مدح، ثنا و تسبیح بیش از نوزده بار تکرار میشود و در واقع این بخش چگونگی راز و نیاز با خدا را در زبان دعا به ما آموزش میدهد. بخش دوم دعا، صلوات بر محمد و آل و محمد با اوصاف ویژه. بخش سوم به مساله انتظار فرج و شکایت از غیبت حضرت ولی عصر عجل الله و زیادی دشمنان و کمی دوستان و آرزوی دولت کریمه و آمادگی برای جان فشانی و خدمت در آن دولت میپردازد و در آخر با دعای نصرت و عزت برای مسلمانان به پایان میرسد.
این دعا «افتتاح» است زیرا این دعا با حمد و ثناى الهى اینگونه آغاز می شود: «اللهم انى افتتح الثناء بحمدك …»: بار خدایا من ثناى تو را با حمدت آغاز می كنم.
نام دعا از همین فراز اول گرفته شده؛ افتتاح یعنی گشودن، باز کردن. چه چیز را قرار است آغاز کنیم؟ ثنا را. ثنا یعنی ستایش. ثنا را با چه آغاز خواهیم کرد؟ با حمد خداوند. حمد یعنی چه؟ یعنی ستایش! اما ستایش خاص. حمد یعنی ستایش کسی که کاری را از روی اختیار انجام داده اما مدح از حمد عام تر است. شما زیبایی گل را مدح می کنید اما حمد نمی کنید زیرا گل در این زیبایی از خود اختیاری ندارد.
ما که آفریدهی خداوندیم باید او را به نحوی ستایش کنیم که خود فرموده همچنان كه در حدیث مورد اتفاق شیعه و سنى از رسول خدا (ص) رسیده كه مى گفت: «لا احصى ثناء علیك، انت كما اثنیت على نفسك»: پروردگارا من ثناء تو را نمى توانم بشمارم و بگویم، تو آن طورى كه بر خود ثنا كرده اى.
امام صادق (علیهالسلام) فرمود: استر پدر من گم شد (استر: حیوانی که سوار آن میشوند), ایشان گفتند: «اگر حق تعالى آن حیوان گـم شـده را بـه مـن بـاز رسـانـده او را آن طور سـتـایش می كنم كه پسندیدهی مقام جلال او باشد». زمان کوتاهی نگذشت که استر را یافتند و با زین و لجام حاضر ساختند. امام سوار شدند و حاضران مـتـرصد بودند كه ببینند ایشان خدا را چگونه ثنا میگوید؟ ایشان فقط فرمودند: «الحمدللّه» و هیچ جملهی دیگری نگفتند. یـكـ نفر از امام پرسید كه : یابن رسول اللّه! شما شرط كرده بودید كه بعد از یافتن حیوان گمشده خداوند را ثنایى گویید كه موجب رضاى او شود و لایق كبریاى او باشد و جـز به كلمه الحمدللّه تكلم نفرمودید؟ فرمودند:«با این كلمه طیبه همه ثنا و ستایش ها را نثار بارگاه عزت وى كردم».
…………………………………………………..
منبع: http://tebyan.net
به مناسبت فرا رسیدن نیمه شعبان و ولادت باسعادت حضرت مهدی (عج) برنامه احیاء شب نیمه شعبان با حضور طلاب، کادر و اساتید به شرح ذیل در مدرسه خواهران حضرت فاطمه الزهراء (س) آمل برگزار گردید:
1) اقامه نماز جماعت مغرب و عشاء
2) اقامه نمازهای مستحبی نیمه شعبان
3) قرائت دعاهای مخصوص این شب، دعای کمیل، زیارت امام حسین (ع) و مناجات شعبانیه
4) خواندن مولودی های دسته جمعی
5) پخش کلیپ در خصوص شهدای مدافع حرم و هم خوانی طلاب با شعر آن
6) دعوت از طلبه خواهر مریم شکری؛ همسر شهید مدافع حرم؛ شهید رضا حاجی زاده که شب نیمه شعبان مصادف با سالگرد ازدواجشان بوده و بیان خاطراتی از زندگی با این شهید بزرگوار توسط ایشان
7) سخنرانی خانم مهربان؛ مدیر مدرسه که پیرامون ضرورت آماده سازی مقدمات ظهور امام زمان (عج) روایاتی از اهل بیت (ع) بیان داشته و افزودند: «حفظ مرام شهداء خصوصاً شهدای مدافع حرم توسط طلاب امری ضروری بوده و از طلاب خواستند تا با نمادسازی هنرمندانه، جهاد در برابر ظلم و استکبار را فرهنگ سازی نمایند.»
8) پذیرایی از مدعوین
9) صرف سحری
10) اقامه نماز صبح
به گزارش خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری فارس، آیتالله احمد جنتی با کسب اکثریت قاطع آرا،51 رأی خبرگان ملت، به مدت 2 سال رئیس پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری شد.
براین اساس از 86 رای اخذ شده آیتالله احمد جنتی 51 رای، آیتالله ابراهیم امینی 21 رای و آیتالله سیدمحمود هاشمی شاهرودی 13 رای کسب کردند. همچنین یک رای باطل محسوب شد.
به گزارش فارس آیتالله یزدی نیز در دور قبل با 47 رأی رئیس مجلس خبرگان شد و هاشمی رفسنجانی با 24 رأی از ریاست مجلس خبرگان باز ماند.
……………………………………….
قابل توجه!!!
«ألا إنّ حزبَ الله همُ الغالِبون»
ای یادگار عترت طاها بیا بیا
ای نور چشم حضرت زهرا (س) بیا بیا
ای مونس شکسته دلان کن عنایتی
از بهر دل نوازی دل ها بیا بیا
جان های عاشقان تو کانون ماتم است
کی یابد این قلوب تسلی بیا بیا
تا کی بسوزم از غم و رنج تو همچو شمع
می سوزد از برایت سراپا بیا بیا
دیگر بس است سر به بیایان گذاشتن
ای ره نورد دره و صحرا بیا بیا
ای والی زمان و مکان کی کنی ظهور؟
تا کی تراست غیبت کبری بیا بیا
چشم انتظار مانده که از تو خبر شود
مخفی چرا تو گشته ای از ما بیا بیا
(ذبیح الله احمدی.گلچین احمدی)
بر چهره دل گشای مهدی (ص) صلوات
بر قامت دلربای مهدی (ع) صلوات
تا پرده ز رخ گرفت، قدسی نفسان
خوانند به روی نمای مهدی (ع) صلوات
امروز بهار لاله های چمن است
میلاد سعید حجت بن الحسن (ع) است
بتهای جهان باز به خود می لرزند
از بیم که روز جلوه بت شکن است
(ذبیح الله احمدی.گلچین احمدی)
خواهر مریم شکری؛ همسر شهید پاسدار مدافع حرم «رضا حاجی زاده» که از طلاب مدرسه علمیه حضرت فاطمه الزهراء (س) شهرستان آمل هستند به مناسبت شهادت همسر بزرگوارشان پیامی به این شرح ارائه نمودند:
خوشا آنان که با عزت ز گیتی
بساط خویش برچیدند و رفتند
ز کالاهای این آشفته بازار
شهادت را پسندیدند و رفتند …
طلاب، اساتید و کارکنان مدرسه علمیه حضرت فاطمه الزهراء (س) آمل در مراسم بزرگداشت شهید مدافع حرم «شهید رضا حاجی زاده» که مورخ 23/02/1395 در مصلی این شهرستان برگزار شد شرکت نمودند.
«شهید پاسدار رضا حاجی زاده» از عزیزان مدافع حرم بوده که چند روز قبل به همراه 12 همرزم دلاور مازندرانی در درگیری منطقه خان طومان سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
قابل ذکر است که همسر گرامی «شهید رضا حاجی زاده» از طلبه های در حال تحصیل مدرسه علمیه حضرت فاطمه الزهراء (س) آمل بوده و به همین جهت طلاب، اساتید و کارکنان مدرسه در طی چند روز اخیر چندین بار به منزل ایشان و مادر شهید رفته و از احوالشان دلجویی نمودند.
ناگفته نماند که از «شهید رضا حاجی زاده» دو یادگار عزیز؛ یک دختر سه ساله (فاطمه حلما) و یک پسر 8 ماهه (محمد طه) به یادگار مانده و پیکر مبارک شهید هنوز به کشور باز نگشته است!
نشست «سبک زندگی اسلامی» در مدرسه علمیه خواهران فاطمه الزهراء (س) آمل برگزار کردید.
در این نشست حجت الاسلام ابراهیمیان؛ استاد حوزه و دانشگاه در خصوص اهمیت سبک زندگی اسلامی بر اساس فرمایشات امام علی (ع) بیان داشت: در خطبه “سلونی قبل أن تفقدونی” که امام (ع) فرمودند: «بپرسید از من علی (ع) قبل از این که از میان شما رخت بربندم. من راه آسمان را بهتر از راه زمین بلدم»، 79 پرسش و پاسخ مجموعه این خطبه را تشکیل می دهد که تعدادی از آن ها در خصوص سبک زندگی اسلامی است.
وی افزود: امام (ع) در پاسخ این پرسش که راه حل مواجهه با مشکلات و سختی های فراوان در زندگی چیست؟ فرمودند: «کوچک بشمارید این مشکل را، تحملش آسان تر می شود».
ایشان در ادامه برخی از راه حل های کوچک شمردن مشکلات را این چنین برشمرد: یک راه این است که مشکلات بزرگ تر را به خود یادآوری کنیم. دومین راه حل سپردن رنج یک مصیبت بر گذر زمان است؛ به این ترتیب که غم و غصه های دیروز برای دیروز بوده و تمام شد و برای فردایی که مشخص نیست باشد یا نه نباید غصه خورد. راه دیگر این است که به این باور برسیم که سختی ها و مشکلات زندگی پایان پذیر است. هرگاه چیزی از دست رفت فکر کنیم که از ابتدا آن را نداشتیم.
وی در پایان راز موفقیت انسان در زندگی را این گونه بیان کرد: باید با تمام وجود به خدا ایمان آورده و به آن باور داشته باشیم و نیز بدانیم که مشکلات زندگی نردبانی است برای پیروزی انسان.
به نام خداوند بخشنده مهربان!
به نام خدا (آغاز می کنم) و از خدا (یاری می جویم) و (سیر من) از خدا و به سوی خدا و در راه خدا و (پایدار) بر آئین رسول خدا است و بر خدا توکل کردم و هیچ جنبش و توانی جز به وسیله خدای والا مرتبه بزرگوار نیست.
بارالها! من خود را به تو می سپارم و روی خود را به سوی تو می دارم و کارم را به تو وامی گذارم و رستگاری از هر بدی دنیا و آخرت را تنها از تو می طلبم.
بارالها! حقا که تو مرا از هرکس دیگری بسنده هستی و هیچ کس مرا از تو کافی نیست. پس مرا در آن چه از آن می ترسم و بیم دارم از دیگری کفایت فرما و از (مشکلات) کارهایم برایم گشایش و روزنه خروج قرار ده. حقا که تو می دانی و من نمی دانم و تو می توانی و من نمی توانم و تو بر هر چیز توانایی.
به رحمتت ای رحم کننده ترین رحم کنندگان!
……………………………………………….
پی نوشت:
(مهج الدعوات.ص 157. به نقل از فرهنگ جامع سخنان امام حسین علیه السلام.علی مویدی)
شعبان شد و پیک عشق از راه آمد
عطر نفس بقیه الله آمد
با جلوه سجاد (ع) و اباالفضل (ع) و حسین (ع)
یک ماه و سه خورشید در این ماه آمد
شعبان که مه سرور هر مرد و زن است
تابان ز وجود جلوه چهار تن است
هم مولد سجاد (ع) و اباالفضل (ع) و حسین (ع)
هم مولد پاک حجت بن الحسن (ع) است
کرسی آزاداندیشی با موضوع «نقش رشد یا کاهش جمعیت در اقتصاد خانواده» در مدرسه علمیه خواهران فاطمه الزهراء (س) آمل برگزار گردید.
خانم محبوبه محمدحسینی؛ فعال حوزه به عنوان ارائه کننده بحث بیان داشت: در چند سال اخیر یکی از بحث های مهمی که در کشور ما مطرح شده بحث جمعیت است و این که جمعیت کشور رو به کاهش بوده و به سمت پیری می رود. جمعیت یک کشور ساختار، پویایی و نشاط آن و محور برنامه ریزی های اقتصادی و اجتماعی محسوب می شود. شناخت جمعیت می تواند به سیاستمداران کمک کند تا درک بهتری از تحولات آینده و فرصت های پیش رو داشته باشد. کشور ما در سال های 60 تا 68 دارای یک رشد جمعیت چشمگیر بود که موجب شد تا افرادی خطر انفجار را گوشزد کنند و خواستار تجدید نظر سیاست های جمعیت کشور و کنترل آن شدند. تا جایی که در حال حاضر ایران جزء 10 کشوری است که به سمت کهن سالی در حرکت است و جزء ششمین کشوری است که به سمت پیری می رود.
وی افزود: کاهش جمعیت تبعات خطرناکی در حوزه های اقتصادی، امنیتی و سیاسی به دنبال خواهد داشت. نیروی کار جامعه کم شده و برای جبران نیروی کار از خارج وارد شده و سرمایه از کشور خارج می شود.
وی با اشاره به مخالفت مقام معظم رهبری با کاهش جمعیت و سفارش به رواج فرزند آوری بیشتر درخانواده ها تصریح کرد: برخی از خانواده ها معتقدند اگر تعداد جمعیت بالا رود رسیدگی به فرزندان کمتر شده و مشکلات عاطفی، اقتصادی و … به وجود می آید در صورتی که در خانواده های با جمعیت بیشتر فرزندان احساس تنهایی کمتری کرده و فرزند بزرگتر می تواند در نگهداری فرزند کوچک تر کمک کار باشد و حس مسئولیت پذیری در او تقویت گردد. در نهایت اگر این روند کاهش جمعیت ادامه یابد، باید در دراز مدت شاهد تبعات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و … باشیم!
امشب تمام عاشقان را دست به سر کن
یک امشبی با من بمان با من سحر کن
بشکن سر من کاسه ها و کوزه ها را
کج کن کلاه، دستی بزن، مطرب خبر کن
گل های شمعدانی همه شکل تو هستند
رنگین کمان را بر سر زلف تو بستند
تا طاق ابروی بت من تا به تا شد
دُردی کشان پیمانه هاشان را شکستند
یک چکه ماه افتاده بر یاد تو و وقت سحر
این خانه لبریز تو شد شیرین بیان حلوای تر
تو میر عشقی عاشقان بسیار داری
پیغمبری با جان عاشق کار داری
امشب تمام عاشقان را دست به سر کن
یک امشبی با من بمان بامن سحر کن
(محمد صالح اعلاء)
مبارک باشد بر تو ای بهترین خلق، انتخابت به عنوان پیامبر خدا، تو که مصطفایی و دلیل خلقت، تو که اول المسلمینی و خاتم المرسلین، تو که شاهدی و بشارتگر، هشدار دهنده ای و دعوت کننده، تو که سراسر لطفی و مهربانی و دلیل مهربانی خدا که چه نیکو بر سر بندگان منت نهاد و چون تویی را یاور امت قرار داد تا الگویی باشی پاک و نیک که نجات دهی بشریت را از باتلاق های خود ساخته خودخواهی و جهالت و سیر کمال و سعادت را نشانش دهی و امت را پا به پا راهنما باشی و همراه حتی اگر تو را گزند رسانند، توهین کنند و جسارت را به حد اعلاء رسانند در حق تو و در حق اهل بیتت.
تویی مایه مباهات و فخر انبیاء، تویی دعوت کننده به سوی حق به فرمان حق و چراغی تابناک و تابنده که بشر فروافتاده در چاه ضلالت و گمراهی را به سوی سعادت و هوشیاری فرا می خوانی و در این راه، فقیر و غنی، سیاه و سفید، عرب و عجم نمی شناسی و جویای حال کسی می شوی که خاکستر به سرت ریخت و می بخشی قاتل حمزه سیدالشهداء را.
تو که کلامت از منبع لایزال الهی سرچشمه می گیرد و رفتارت و سیره زندگانیت سیر و سلوک الی الله است.
ای محمد (ص) بخوان به اندازه تمام سختی هایی که از امشب به بعد نصیبت خواهد شد و تو بردباری و صبر را در نهایت کمال و اعتدال به کار خواهی بست، بخوان به اندازه ی همه اجرت نبوتت که همه را در محبت اهل البیت قرار دادی، بخوان به اندازه ی راز و نیازت به در گاه حضرت دوست که فرمودی: “خدایا مرا یک دم به خود وامگذار و مگر غیر از آن است که حضرت حق، یونس پیامبر را یکدم به خود واگذاشت و چنان شد که شد".
ای محمد (ص) بخوان به اندازه امتت که بعضی از آنان را مایه مباهات خود در برابر دیگر امت ها و دیگر انبیا می دانی، بخوان به اندازه همه تربیت یافتگان مستقیم و غیر مستقیم مکتبی که بنیان نهادی و دم به دم فرا گیرتر و پر صلابت تر طی طریق می کند.
بخوان محمد (ص)، به اندازه همه ما بخوان، بخوان محمد (ص)، بخوان …
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم اساساً مبعوث شده بودند تا جامعه بشری را از ضلالت نجات داده، دین خـدا را بر روی زمین حاکم سازند. به همین منظور اولین رسالت ایشان ابلاغ احکام دین الهی بود که از ابتدا تا به آخر عمر شریفشان بدان مشغول بودند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که با امر «تبلیغ رسالت الهی» از کوه حراء به سوی مکه روانه شده بودند، اعتقاد داشتند که رسالت اصلی شان ابلاغ احکام الهی است.
«فإنّما علیکَ البلاغُ و علینا الحِساب» (سوره رعد،آیه40)
در حجه الوداع-یعنی زمانی که چیزی به آخر حیات پر برکتشان باقی نمانده بود- بار دیگر مورد خطاب الهی قرار می گیرند و می شنوند که خداوند می فرماید:«یا أیُها الرّسول بلّغ ما أنزلَ إلیک مِن ربّک و إن لَم تَفعل فما بلّغتَ رسالَته…» (سوره مائده،آیه 67) و بدین ترتیب کل رسالت حضرتش در میان این دو «بلّغ» (ابلاغ کن) معنا می یابد.
بر این اساس با رجوع به فعل، قول و روش نبوی صلی الله علیه و آله و سلم معلوم می شود که ایشان در هر سه مقام، الگوی معتبری برای مسلمانان بوده و به فرموده ی خداوند الگوی الهی بر روی زمین می باشند. 1
……………………………………………………..
پی نوشت ها:
1) اصغر افتخاری، سیره تبلیغی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم)،مرکز چاپ تبلیغاتی اسلامی،1377،ص 80
(برگرفته از مقاله طلبه خانم حدیث کوهی)
قرآن پژوهان در تعداد نام های قرآن اختلاف نظر دارند. ابوالفتح رازی در تفسیرش 43 نام برای قرآن ذکر کرده و زرکشی به نقل از قاضی ابوالمعالی 55 اسم برشمرده است. برخی هم شمار این اسامی را به 80 رسانده اند. بسیاری از عنوان هایی که این بزرگان ذکر کرده اند در شمار صفت به کار می رود اما از میان آن ها 4 عنوان به صورت اسم به کار رفته است:
1) «قرآن»؛ “بَل هُو قرآنٌ مَجید” (سوره بروج.آیه 21): 58 بار به همین صورت و 10 بار به صورت «قرآناً» به کار رفته است.
2) «کتاب»؛ “کتابٌ أنزلناهُ إلیک” (سوره ص.آیه 29): حدود 100 بار به کار رفته است.
3) «ذکر»؛ “إن هو إلا ذکرٌ و قرآنٌ مبین” (سوره یس.آیه 69): 20 بار به کار رفته است.
4) «فرقان»؛ “تبارکَ الّذی نَزّلَ الفرقانَ علی عبده” (سوره فرقان.آیه 1)
رزقانی «تنزیل» را نیز به اسامی فوق اضافه کرد.
سه عنوان «ذکر» و «فرقان» و «کتاب» میان قرآن و کتب آسمانی دیگر مشترک است و تنها «قرآن» به صورت اسم خاص برای این کتاب آسمانی مطرح است.
………………………………………………
پی نوشت:
(جمع آوری مطلب فوق توسط خانم نسرین رضایی عضو کانون پزوهشی مدرسه علمیه حضرت فاطمه الزهراء سلام الله علیها شهرستان آمل صورت گرفته است)
نشست “شخصیت شناسی علامه طباطبایی و معرفی تفسیر شریف المیزان” در مدرسه علمیه خواهران فاطمه الزهراء (س) آمل برگزار گردید.
در این نشست خانم سیده مریم یزدان پناه؛ استاد و کارشناس تفسیر قرآن در خصوص معرفی شخصیت علامه طباطبایی بیان داشت: علامه سید محمد حسین طباطبایی فقیه، فیلسوف و مفسر بزرگ قرآن کریم، علاوه بر علم تفسیر قرآن کریم در علوم دیگری هم چون کشاورزی، معماری، ورزش، فقه، فلسفه، ادبیات عرب و … سرآمد و بی نظیر بوده و به گفته فرزندشان همین بصیرت و صاحب نظر بودن در علوم مختلف موجب شد که ایشان را لقب «علامه» خطاب نمایند.
وی با بیان برخی از ویژگی های اخلاقی و علمی علامه افزود: از جمله ویژگی های استاد این بود که در صرفه جویی وقت دقت داشته به گونه ای که وقتی تفسیر المیزان را می نوشتند پیش نویس نداشت. ابتدا بی نقطه می نوشتند و هنگام مرور مطالب، نقطه گذاری می کرند تا بنابر گفته خود ایشان در وقت صرفه جویی شود.
آغاز سال 1395 با شعار “اقتصاد مقاومتی؛اقدام و عمل” ، ولادت باسعادت صدیقه طاهره؛ حضرت فاطمه الزهراء سلام الله علیها و هفته گرامی داشت مقام مادر و زن بر همگان فرخنده و مبارک باد.
از شخصیت فاطمه (س) سخن گفتن بسیار دشوار است. فاطمه (س) یک “زن” بود؛ آن چنان که اسلام می خواهد که زن باشد. تصور سیمای او را پیامبر (ص) خود رسم کرده بود و او را در کوه های سختی و فقر و مبارزه و آموزش های عمیق و گفت انسانی خویش پرورده و ناب ساخته بود. وی در همه ابعاد گوناگون “زن بودن” نمونه شده بود:
مظهر یک “دختر” در برابر پدرش
مظهر یک “همسر” در برابر شوهرش
مظهر یک “مادر” در برابر فرزندانش
مظهر یک “زن مبارز و مسئول” در برابر زمانش و سرنوشته جامعه اش.
در میان همه جلوه های خیره کننده روح بزرگ فاطمه (س) آن چه بیش از همه برای من شگفت انگیز است این است که همسفر و همگام و هم پرواز روح عظیم علی (ع) است. او در کنار علی (ع) تنها یک همسر نبود، که علی (ع) پس از او همسرانی دیگر نیز داشت؛ علی (ع) در او به دیده یک دوست، یک آشنای دردها و آرمان های بزرگش می نگریست و انیس خلوت بی کرانه و اسرارآمیزش و همدم تنهایی بزرگش.
این است که علی (ع) هم اورا به گونه ای دیگر می نگرد و هم فرزندان او را. پس از فاطمه (س) علی (ع) همسرانی دیگر می گیرد و از آنان فرزندانی می یابد اما از همان آغاز، فرزندان خویش که از فاطمه (س) بودند را “بنی فاطمه (س)” و فرزندان دیگرش را “بنی علی (ع)” می خواند.
خواستم بگویم که فاطمه (س) دختر خدیجه بزرگ است.
خواستم بگویم که فاطمه (س) دختر محمد (ص) است.
خواستم بگویم که فاطمه (س) همسر علی (ع) است.
خواستم بگویم که فاطمه (س) مادر حسنین (ع) است.
خواستم بگویم که فاطمه (س) مادر زینب (س) است.
دیدم که فاطمه (س) نیست.
نه، این ها همه هست و این همه، فاطمه (س) نیست.
فاطمه (س)، فاطمه (س) است …
……………………………………………………………
(منبع: علی شریعتی،فاطمه فاطمه است)
عید نوروز بر گرفته از دو عامل نوگرایی و سنت گرایی است:
1) نوگرایی
انسان فطرتاً تنوع طلب است، هم در حوزه اندیشه و تفکر، هم در حوزه جسم و تن مادي و هم در امور اجتماعی. بدین معنا که تجددطلبی و نوگرایی یک امر ذاتی انسان و جامعه است. آدمی از زندگی یک نواخت خسته می شود و دوست دارد که فضاي زندگی او، هر چند به مدت کوتاه تغییر یابد و صحنه جدیدي پیش آید. انسان و به تبع آن جامعه با وضعیت جدیدي که به خود می گیرد، گویی، تجدید قوا می کند با رغبت و اشتیاق بیشتري وارد عرصه زندگی می شود. انسان با درك فطري خود، هنگامی که می بیند پاییز و زمستان، به تدریج، جهان طبیعت را فرسوده کرد و به اوج پیري رساند و آن را به بستر سفید بیماري نشاند و هر نوع طراوت و شادابی را از جان طبیعت گرفت ولی با فرا رسیدن فصل بهار، زمین حیات خود را بازیافت و روح تازه بر آن دمیده شد و طبیعت مرده، زنده گشت. انسان هم به مقتضاي فطرت خود، با طبیعت هماهنگ شد و در زندگی خود تجدید نظر کرد و پر طراوت و مسرور گشت و شادمانه به استقبال روز نو رفت.
2) سنت گرایی
ارج نهادن به روش ها و اندیشه هاي نیاکیان گذشته، در فرهنگ مردم، نوعی ارزش تلقی می شود. آداب و رسومی که از قدیم الایام در جامعه ریشه دار شده، نسل نو می کوشد آن ها را همچنان زنده نگه دارد. گویا با فطرت و عقل طبیعی خود دریافته است که گذشته گرایی و احیاي سنت هاي پیشینیان، احیاي نام و یاد نیاکان و ارزش شناسی و قدردانی ره آورد آن هاست. بی شک عید نوروز از سنت هاي گذشتگان این مرز و بوم است و مردم این سرزمین هم دوست دارند این سنت همچنان زنده بماند.
………………………………………………….
(برگرفته از متن تحقیق پایانی طلبه خانم بشری حسن زاده مقدم با عنوان “آموزه های عید نوروز در فرهنگ اسلامی")